November 21, 2007

اساس تکامل



ژن را به خاطر بسپار ، فرد مردنیست !

November 17, 2007

ریشه تکاملی غیرت و حسادت



غیرت و حسادت دو ویژگی اختصاصی اخلاقی به ترتیب در آقایان و خانمهاست . همونطور که میدونیم هر صفت ثابتی که یک موجود الان داره از اجدادش و طی تکامل به وجود اومده و مسلما این دو ویژگی اخلاقی هم ریشه تکاملی از نوع و شرایط زندگی اجداد ما دارند. این دو صفت رو علاوه بر انسان در سایر پستانداران هم میشه دید. اما ببینیم این دو ویژگی از کجا میان . میدونیم که در موجودات قبل از پستانداران (از نظر تکامل سیستم تولیدمثل) نگهداری از جنین ، تغذیه و همینطور نگه داری و تغذیه نوزاد بعد از تولد به وسیله هر دو جفت نر و ماده صورت میگیره ، چیزیکه درمورد پرنده ها مشاهده میکنیم ، از زمان تخم گذاری به بعد نگهداری ، گرم نگه داشتن ، بعد از تولد ، نگهداری و تغذیه به صورت مساوی توسط هردو فرد نر و ماده صورت میگیره ، به خاطر همین در این موجودات همیشه سیستم تک همسری وجود داره ، اما در پستانداران به علت قرار گرفتن جنین در بدن فرد ماده ، تمام مصرف انرژی و مسئولیتهای تغذیه و نگهداری برعهده فرد ماده است و فرد نر هیچ نقشی در پروسه رشد و نگه داری نوزاد نداره سیستم چند همسری در پستانداران مشاهده میشه مثل شیرها ،گوریلها و ...
خب ببینیم در طبیعت چه اتفاقی میوفته ، یک گوریل نر داریم با جفتش ، گوریل نر میدونه که تنها راه انتقال ژنهاش به نسل بعد (اولین اصل تکامل) از طریق جفتشه و خوب هم میدونه که فرد ماده از نظر توانایی برای تولید زاده محدودیت داره . خب حالا این گوریلی که همه اینها رو میدونه وقتی جفتش رو به همراه یه گوریل نر دیگه ببینه چه اتفاقی میوفته !؟ اون در واقع باقی موندن ژنهای خودش رو در خطر میبینه و سعی میکنه با حالت پرخاشگر نر رقیب رو از میدان به در کنه . این چیزیه که در جوامع انسانی به عنوان غیرت میشناسیمش . و اما در مورد حسادت که ویژگی زنانه است ، گوریل ماده داره تمام انرژی و تواناییهای خودش رو صرف انتقال و باقی موندن ژنهای یک فرد میکنه ، بنابراین وقتی میبینه این فرد نر که اومده تمام انرژی و توانایی بدنی او رو برای باقی موندن ژنهای خودش استفاده کرده داره به فرد ماده دیگری نزدیک میشه حس و رفتاری درش بروز میکنه که در بین انسانها به عنوان حسادت (حسادت مخصوص خانمها) میشناسیمش .
البته تمام جاهایی که در بالا گفتیم گوریله میدونه و فکر میکنه برای ملموس شدن قضیه بود وگرنه گوریله از کجا این چیزا رو میدونه ! اون شعور و درک بالایی که اسمش رو انتخاب طبیعی یا هر چیز دیگه ای میشه گذاشت، هست که میدونه و میفهمه و این ویژگیها رو ایجاد میکنه .

November 5, 2007

Neuroplasticity




نوروپلاستیسیتی به مکانیسمی گفته میشه که طی اون سلولهای عصبی مغز فرد بالغ بر اساس تجربه و تمرین فعالیت خودشون رو تغییر و معمولا افزایش میدن . این افزایش فعالیت میتونه هم از طریق گیرنده ها )آپ رگولیشن) و هم از طریق سیناپس دهی جدید باشه . خب این یعنی چی !؟ یعنی اینکه من یه کاری رو زیاد انجام میدم ، دیگه مسیرهای مغزی من مثل بار اولی که این کار رو انجام میدادم نیست مثال خیلی بارزش رانندگیه ، راننده های حرفه ای دیگه به صورت ناخودآگاه میدونن که باید چیکار کنن یعنی به کارهایی که باید انجام بدن فکر نمیکنن . یا مثلا درمورد کسایی که یه قسمتی از مغزشون آسیب دیده ، اون فرآیندی که توسط سلولهای آسیب دیده انجام میشده توسط بخشهای دیگه انجام میشه . به عبارتی مغز برخلاف تصور قبلی یه ساختار دگم و غیرقابل تغییر نیست بلکه برای ادامه حیات فرد یا بیشتر شدن کاراییش مسیرهای ارتباطی و میزان فعالیت بخشهای مختلف خودش رو تغییر میده . ارزش این موضوع به چیه ، به اینکه اگر بتونیم بفهمیم مغز چه جوری فعالیت ها و مسیرهای خودش رو تغییر میده ، اونوقت یه انقلاب مهم در زمینه یادگیری ، حافظه ، خود آگاه و ناخود آگاه (تخیل و تجسم ) ، اعتیاد و بیماریهای روانی اتفاق میوفته . قابل توجه دوستان زیست شناس به خصوص دوستان سلولی و مولکولی ، نوروپلاستیسیتی موضوع خیلی نویی توی نوروساینسه و خیلی کم روش کار شده علاوه براین کسایی که الان تو دنیا دارن روش کار میکنن اکثرا فیزیولوژیستن که خودتون میدونید سواد مولکولیشون در چه حده ! ما که پایه ایم ، اگر علاقه مندید بسم الله!